www. B O GH Z E   M O B H A M . BlogSpot.com

 

[ روزمر ِگی ِ مبهم ]

آرشیو

Home
Email

بغض ِ مـُـبهــَـم

 

|


Archive

[ گاه نوشت مبهم ]

ایستاده است کسی در سایه روشن کوچه
گرگ و میش است
صدای پاهایش از کودکی ام می آید
و لمس دستانش از امروز
حس غریب دوست داشتن از دیروز های دور می آید و بوسه های رنگین از امروز
دلهره های کودکی ام هنوز تاب ّ آرام گرفتن ندارد
لرزش دستانم نوید ضعف اند و اشک چشمانم سستی بیش از حدم را جلوه می کنند
و حرفهایم نه التیام است و نه بخشش
و دیگر از آن مهربانی بی حد خبری نیست
خوب می دانم چانه لرزانم خبر از بغض حبس شده گلویم دارد
و صدایم ناله ایست
حرف نمی زنم وو گلو میبندم تا که زخمی نباشم
در سایه روشن شب ناجی من ایستاده است
او که سالین سال به انتظارش ایستاده لودم اینک آمده
و در کوچه تنهایی ام به یکباره قدم زده
صدای پاهایش و لحن گفتارش از دیروز برایم آشناست
گویی با من زاده شده
حس خوب ّ امروز را مدیون دیروز های پر التهاب و انتظار بی دریغ ام بوده ام
و اینک ،امروز در اینجا که من ایستاده ام
هر چند سست و بی بنیان
هرچند زشت و نا پسند
هر چند چون بی دست و پایی کوچک
دوستت دارم را لمس کرده ام
و امروز من مدیون آن گرگ و میس و آن خوابهای شبانه من است
امشب مدیون تر از تمام عالمم
ناجی همیشه من نجاتم بده

طناز، ساعت 11:39 PM


[ گاه نوشت مبهم ]


یه آرزو تو دلمه
یه حس تعبیر تو وجودم
یه حرف نگفته
شاید مثل هزار تا حرف که تو ی دلمه توی دلم
که کاشکی یه روز بگمشون
یه حس تغییر تو دستام
یه عشق توی دلم
یه اشک توی چشمام
داره تکون می خوره
کاش تنها این آرزوم بر آورده می شد
یا از میون این همه خواب فقط خواب دیشب تعبیر میشد
یه خواب
یه آرزو
تا دیگه هِی غصه نخورم
یا که افسوس اینو که چرا کوچیکم و کاشکی زود تر بزرگ بشم

طناز، ساعت 12:53 AM


[ گاه نوشت مبهم ]


ای خوب ِ من
حرفهایم را با تو خواهم گفت
تمام حرفهایم را
بی گمان روزی خواهم گفت !! می دانم
ما برای هم خواهیم شکفت
نوش دارویی هست
سببی نیست که بیداری هرگز نرسد
"وصل دستان من و خندهِ تو"
و اقاقی های معطر
شاعرانه است
می دانم
به سببی که فردا نشود
ما به هم می پیوندیم:که این را همه پنجره ها می دانند
عشق لفظ ِ غلطی نیست
چرا می ترسی؟

طناز، ساعت 12:17 AM


[ گاه نوشت مبهم ]

شلوغ پلوغی... بوق.. داد.. فریاد
موش،گربه،آدم سگ ، شغال،روباه فریبکار،روزگار نا کردار
تاکسی،زنگ موبایل،دعوا،کشمکش،شلوغی ،شلوغی گرسنگی،تشنگی
کلاس،استاد،تشنگی،بی سوادی،مستی و خنگی
شلوغی،....شلوغی...شلوغی
صدا..بوق... نوازش... آرامش... آب خنک
خستگی.. دلزدگی.. خستگی دلمردگی... راحتی آرامش
سریال نرگس!!!!آرامش... نوشابهوو آب.. خنده خنده...
ذهن به هم پیچیده ای که هیچی توش نیست ولی شلوغه از همه شلوغی ها می گذره و می شه یه خنگ تمام عیار
خسته می شه می ره گرسنه و تشنه تا با همه سگها و شغال ها و موشها و گربه ها و آدمهایی که مثلا شبا می خوابن و خواب میبینن بخوابه !!آخه وقت خوابه
ساعت رو نگاه کن؟ از یک داره می گذره؟
آره
وقتی برای درد دل نیست
همه خوابن
تو هم بخوابمثل همیشه که می خوابی
مثل همه آدما که از رو انسانیتشون می خوابن و چشماشونو م یبندن
با خیال راحت بخواب!!
صدا ... بوق.. داد... فریادوو فردا دوباره هست وش روع می شه
چشماتو ببند تا فردا صبح
بوق... بوق... بوق.. فریاد

طناز، ساعت 1:03 AM


 

Top