www. B O GH Z E   M O B H A M . BlogSpot.com

 

[ روزمر ِگی ِ مبهم ]

آرشیو

Home
Email

بغض ِ مـُـبهــَـم

 

|


Archive

[ گاه نوشت مبهم ]



سرودی برای فردا

تا فردا
که فرصت "بودن"هست
تا فردا
که آینده دیری نیست
من آرامگاهی برای خویش خواهم ساخت و گل دسته ای برای آن تعبیه خواهم کرد
که بعد از مرگم
گنجشکان موذن
تکوین روزگار دگر را به من
بشارت دهند

طناز، ساعت 11:26 PM


[ گاه نوشت مبهم ]


دوسال گذشت و بغض مبهم دوساله شد و دگر بغضی نیست


متولد شدم از آب
در شبی از هجوم شاپرکهایی که به سوراخ لانه میرفتند
زندگی کردم در حبابی به نازکی حباب ماهی ها
با دیدنت حباب شکست
و دوباره آبی شدم
به وسعت در یاها و به خلوت قناری
دوبایه آبی شدم تا مرا از مردابها به ابر ها ببری

طناز، ساعت 12:52 AM


[ گاه نوشت مبهم ]

برای تو

در شبان غم تنهایی خویش
عبد چشم سخن گوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوی توام
چش م من چشمه زاینده اشک،گونه ام بستر رود
کاشکی همچو حبابی بر آب
در نگاه تو تهی می شدم از بود و نبود
بگذر از زیور و آراستگی
من ترا با خود تا خانه خود خواهم برد
که در آن شوکت ِ پیراستگی چه صفایی دارد
چون اراویدن مهتاب به شب مهر از آن می بارد
زندگی رویا نیست
زندگی زیباییست
می توان بر درختی تهی از بار زدن پیوندی
می توان در دل ِ این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
می توان از میان فاصله ها را برداشت
دل ِ من با دل ِ تو هر دو بیزار از این فاصله هاست
آرزو می کردم دشت سر شار ز سر سبزی رویا ها را
من گمان می کردم دوستی همچو سروی سرسبز
چار فصلش همه آراستگی است
من چه می دانستم هیبت باد ِ زمستانی هست؟
من چه می دانستم سبزه می پژمرد از بی آبی سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم دل ِ هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ قلبها بی خبر از عاطفه اند
از دلم رست گیاهی سر سبز
سر بر آورد،درختی شد،نیرو بگرفت
برگ بر گردون سود.این گیاه ِ سر سبز حاصل ِ مهر ِ تو بود
در میان ِ من و تو فاصله هاست
گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا، زندگانی بخشد چشمهای تو به من می بخشد شور ِ عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی
می توانی تو بهمن زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را می بخشی
من به بی سامانی باد را می مانم
من به سرگردانی ابر را میمانم
من به آراستگی خندیدم
من ژولیده به آراستگی خندیدم
بی تو من چیستم؟ابر اندوه
بی تو سر گردانتر از پژواکم
گرد بادم در دشت
برگ ِ پاییزی در پنجه باد

طناز، ساعت 12:23 AM


 

Top