چهار شنبه 7 بهمن
ويرونه
يادت مي ياد اون قيديمها؟
بوي شبنم مي يومد؟
از هر جايي رد مي شدي،بوي كاهگل مي يومد؟
يادت مي ياد توي اون كوچه خاكي
خورشيد كه ميزد
وقتي بارون مي يومد
رنگين كمون در مي يومد؟
كلاغه روي ديوارو ،يادت مي ياد؟
گنجيشكه رو،يادت مي ياد؟وقتي كه مي خوند از زمونه؟زمونه ويرونه؟
خونه كاهگلي كجاست؟
امروز ديگه يه ويرونه است
بوي شبنم نمي ياد
كلاغه و گنجيشكه،اينروزا ديگه با هم مي خونن
از اون خونه ويرونه
از زمونه ديوونه
مي خونن از آبادي كه ويرونه شد
پر مي زنند و مي پرند
زهر خندي هم، به من مي زنند
بازم اونان كه مي پرند
منم كه روي زمينم
منم كه توي ويرونه ام
منم كه اينجا اثيرم
ما ايم كه اينجا اثيريم
ميرن و اونا مي پرن
به آيادي ديگه ميرن
ماييم كه اينجا مي مونيم
توي ويروونه ميمونيم
ماييم كه اينجا اثيريم
ماييم كه بالي نداريم
ماييم كه ديگه شبنم نداريم
رنگين كموني نداريم
ديگه آهي نداريم
بوي كاهگل نداريم
پيوست:امروز، دوهفته نامه شرقيان ،منتشر خواهد شد
Ø·ÙØ§Ø²Ø ساعت 4:30 AM