www. B O GH Z E   M O B H A M . BlogSpot.com

 

[ روزمر ِگی ِ مبهم ]

آرشیو

Home
Email

بغض ِ مـُـبهــَـم

 

|


Archive

[ گاه نوشت مبهم ]

دو شنبه،3 اسفند ماه

تماشاي هميشه

با همان دستان چرو كيده و صورت ِ چين خورده اش چه آرام در كنار خيابان ايستاده بود، در هوايي باراني و ابري
چشم به انتظار دل رحمي ِ يك ماشين كه بايستد تا بگذرد از عرض خياباني طويل
صداي سرعت ماشين
به سرعت يك چشم بر هم زدن
و پاشيده شدن آب ِ گل آلود خيابان بر دامن او
و صداي هولناك و طلب كارانه راننده؛ كه مگر كوري؟پيرزن ِ .....؟؟
همه در تماشا بودند
مانند هميشه
پيرزني امروز سر تا پاي خيس شده ، دست و پا زنان، به دنبال عصاي سفيدي مي گشت ، كه به كنار جويي افتاده بود

طناز، ساعت 3:08 PM


 

Top