www. B O GH Z E   M O B H A M . BlogSpot.com

 

[ روزمر ِگی ِ مبهم ]

آرشیو

Home
Email

بغض ِ مـُـبهــَـم

 

|


Archive

[ گاه نوشت مبهم ]


-
چهارشنبه،21 ارديبهشت ماه
عشق؟
دو صندلي خالي
درخت قديمي
لحظه لحظه احساس
دختري سرشارعشق و مهرباني
دستي پر ز لرزش
پر از اضطراب
لحظه ديدارمي رسد بعد از مدتها انتظار
پسر در برابر ديدگان مبهوت دختر
لبانش را مي بوسدو مشغول مي شود
ذهن زيباي دخترك فرو مي پاشد
عشقي نبود
ترس، دو صندلي خالي
و فكري در سرش و صدايي كه در گوشش مي پيچيد
يعني بار ِ ديگر كسي را دوست مي داشته ام كه قبل از دوست داشتنم در فكر چيز ديگري بود؟
درخت
دو صندلي خالي
لباني قفل در هم
لحظه هايي خالي از عشق
پر از ترس
پر از تشويش
پر از سوال
باغ.... دو صندلي خالي
عشقي كه مرده بود
عشقي كه نبود

طناز، ساعت 9:40 PM


[ گاه نوشت مبهم ]


-
چهار شنبه،14 ارديبهشت

آنكه ماند و آنكه مي رود

آنكه مي رود، دل خسته اي است كه كوله بار غم هايش را مدتهاست بر دوش مي كشد
در راهي نا هموار
و آنكه مي ماند
اميد به فردايي دارد تا كه شايد
شانه هاي محبتي را كه مدتهاست در پس نا بودي انسانيت گم كرده است
باز يابد
در راهي نا هموار تر از ديروز ها
زمين شنيد
آسمان غريد
ابر باريد
راه هموار شد

طناز، ساعت 6:50 PM


 

Top