برگهای ریخته.. نامه های پاره شده عکسهایی که دور ریخته می شوند تماسهای بی جواب.......خاطراتی که به دور می روند و می سوزند شیونهای یک جوان.... جنینی که دیروز مرد نطفه ای که فردا می میرد........ کودکی که سالهاست مرده است دلی که پژمرده است عشقی که نیست ... همه حاکی از آن است که نامردی روز گار ادامه دار است و دست و پا زدنها نیز هم و زخمی که بر دل ِ ایام مانده است گویای آن است که عشق مدتهاست رفته است!ومهربانی نیست همیشه به خاطر داشته باش در این زمانه نیرنگ، خون ِ همه است و آنچه به دنبالش بوده ای مدتهاست که رفته و از آن ِ تو نبوده است چه عشق و چه نفرت چه مهر و چه کین به انتظار چه و که نشسته ای؟ آسمان ِ خانه ما همیشه ابری بوده است