همچون روز هایی که گذشته و می گذرند غرق در عوالم خویشتنم باز به تنهایی سر می زنم که تنهایی جزئی از من است! خودم آفریدمش و صمیمانه عشق را نصار تنهاییم کردم چنان که جزئی از من شد و پاره ای از تنم شد که تنهایی خود ِ من است من ِ من است همچون روزهایی که گذشت و سعی بر آن بود که خود را به ثبت برسانم اینبار نیز در پی ِ اثبات ِ خویشتنم چرا که می دانم او نیز باورم ندارد ای روز گار پس گوشزد خاطرات تلخ ِ پیشین و درس از گذشته چه می شود؟