دنبال معنی واقعی عشق می گشتم تو کتابام و خیلی چیز های مختلف کشیدم ازشون بیرون و فهمیدم که واقعا بعضی از کتابها چقدر به درد نخورند چون هیچ کتابی برای من عشق واقعی رو معنی نکرد و حتی کمکی هم بهم نکرد ولی دو نکته متفاوت از کتابها بر داشت کردم و نوشتمشون اول:عشق تعریف ِ واحد و مشخصی ندارد.عشق بیشتر نوعی جهت گیری و منش آدمی است که او را به تمامی جهان و نه به یک معشوق خاص می پیوندد آدم تا همه را دوست نداشته باشد نمی تواند یک نفر دوست بدارد!!! مثل آدمی که می خواهد نقاشی کند ولی به جای اینکه هنر و فن آن را یاد بگیرد می گوید منتظر موضوع مناسبی برای نقاشی هستم ******* جای دیگه از زبان یک استاد رواتنشناس نوشته بود
حالا در باره عشقی حرف می زنم که منظور شماست یعنی عشق ِ زن و مرد و یا بهتر بگویم پسر و دختر این نوع عشق غالبا با محبتی شدید آغاز می شود!شتابزده و توام با شور و هیجان و لذت دو بیگانه با همه وجود سعی می کنند مانعی را که تا آن لحظه بین ِ آنها بوده از میان بر دارند اگر موفق شوند احساس تبدیل به دلبستگی می شود که طبیعتا عمر ِ آن دلبستگی کوتاه است!!! چرا؟ چون از همان اول محبت از طریق تماسهای جنسی بر قرار می شود و جدایی در درجه اول یک جدایی جسمی می انگارند. وصل ِ جسمانی برایشان به معنی غلبه بر جدایی است.به همین خاطر عشق زن و مرد گاهی فریبکار ترین عشقهاست ******** جای دیگه نوشته که در عشق زن و مرد ، همیشه رقیب منفور است در حالیکه در عشقهای دیگر هواداران سر کوی معشوق از جان شیرین ترند