تو زدیار من آمدی، سکوت جانم بهم زدی ،شیشه ی غم به تلنگری زدی شکست. چو نغمه ای بیش و کم زدی، به دل ریشم تو چنگ زدی، روشنی چشمون تو به دل نشست. هوای من شد، هوای تو .صدای من شد،صدای تو .تپیدن قلب، بخاطرت. کشیدن درد، برای تو .ای گل یاس و سپید من ،ای طلوع خورشید من، عطر تن تو به جان من چه خوش نشست .ای تو هم گریه ی دلپذیر ،ای توصفای دل اسیر ،بی تو ای آیت زندگی، دلم شکست...