باران بارید غمها را شست باد وزید درد ها را برد خاطرات بدم را به دست بر گهایی که در هوا بودند سپردم به آسمان نگاه کن آبی شده است برای من و برای تو خوب نگاه کن،نمی بینی؟ بوی گل در هوا پیچیده است از کدام طرف می آیی؟منتظرت می مانم تا دو باره بیایی و مرا وجودی دوباره بخشی باران باریده است و هوا تمیز تمیز است سنگ فرش خیابان هم خالی از هر غباری است درست مثل دل ِ من صاف ِ صاف امروز همه مورچه ها و سوسکها و کلا غ ها با هم به میهمانی رفته اند هیچکدام از سر و کولم بالا نمی روند به همراه آمدنت غرق بوسه ام می کنی؟